به گزارش شهرآرانیوز؛ امسال برف، پیراهن حریر سپیدش را پیش از آمدن زمستان بر زمین پهن کرد و سرما تیغ لخت بلورآجینش را در روزهای آخر پاییز تیز کرد. با این همه، آخرین شب آذرماه همیشه جشن آغاز زمستان است و همه ما ایرانیان این سنت زیبا را همیشه و هر ساله به شادی برگزار کردهایم. سنت جشن گرفتن آغاز زمستان، به ایران باستان بازمیگردد.
تاآنجاکه میدانیم، ایرانیان فرارسیدن انقلاب زمستانی را با نام «آذرجشن» به سرور میگذراندهاند. بنا بر آنچه ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» نوشته است، «آذرجشن» جشن آتشافروزی در خانههای مردم بهمناسبت فرارسیدن زمستان بوده است. علاوه بر روایت بیرونی، روایتهای بسیار دیگری نیز هست که مردم ایران، نخستین روز از زمستان، طی مراسمی آتشهای بزرگ در خانههای خود میافروختهاند.
این مراسم همراه با برگزاری آیین ستایش خداوند و شکرگزاری از نعمات سرشار و بیپایان او بوده است. پیش از آن، البته شبی فرخنده و شاد را دور هم میگذراندهاند. آنها بر این باور بودند که افروختن آتش، سرما و خشکی زمستان را که باعث خسارت به کشاورزی و تنگی معیشت سال بعد است، دور میکند. اصل این مراسم شادمانه، در روزگار ما به نام «شب یلدا» یا «شب چله» شناخته میشود.
برخی پژوهشگران، یلدا را به مفهوم «زایش خورشید» و «ایزد مهر» (میتره یا میترا) درنظر میگیرند، دلیل آنها هم رواج «مهرپرستی» و آیین آن در قلمرو روم باستان اعلام میشود و میگویند به همین دلیل است که بابانوئل کلاه و لباسی شبیه موبدان دارد و همچنین از درخت سرو و ستارهای در آیین جشن کریسمس استفاده میشود که نمادی از مهریها به حساب میآید. در مقابل، بعضی پژوهشگران تصور میکنند که سنت دیرپا و کاملا ایرانی شب چله، اصالتا رومی است! اگرچه برای این دو دلیل متقنی وجود ندارد و نمیشود بهدرستی تشخیص داد که کدامیک از دیگری وام گرفته شده است، اما میتوان با قطعیت بیشتری درباره اتصال میلاد مسیح (ع) به این جشنها صحبت کرد.
در انجیلهای عهد جدید متی و لوقا به تاریخ یا زمانی از سال برای تولد عیسی (ع) اشاره نشده است. نخستینبار سال ۲۰۴ میلادی هیپولیتوس (۲۳۵-۱۷۰ پس از میلاد)، متکلم برجسته کلیسای کاتولیک در رم، با استناد به تقویم تاریخ تولد عیسی (ع) را ۲۵ دسامبر ذکر میکند. در این دوره، اما رومیان این روز را به عنوان روز خدای خورشید شکستناپذیر یا Sol Invictus جشن میگرفتهاند. او با استناد به تقویمی که سوسیگنس، اخترشناس یونانی، به این روز میرسد که در سال ۴۶ پیش از میلاد بر اساس گاهشماری شمسی مصریها تدوین کرده است.
این تقویم تا سال ۳۲۵میلادی نیز برپاست تا کنفرانس جهانی مسیحیت که به دستور امپراتور کنستانتین در نزدیک قسطنطنیه شکل میگیرد. در این کنفرانس مطرح میشود که تقویم موجود، چهار روز تأخیر دارد و به همین دلیل، آن را تغییر میدهند و بیست و یکم مارس، اول بهار نامیده میشود. بر همین اساس ابتدای زمستان نیز از ۲۵ دسامبر به ۲۱ دسامبر، تبدیل میشود، اما چون سنتهای قدیمی و باورهای مردم شکلگرفته، نمیتوانند تغییری در تاریخ کریسمس ایجاد کنند.
حتی این احتمال وجود دارد که ترجیح میدادند این تغییر را هم ایجاد نکنند تا بدین شکل بتوانند ارتباط کریسمس با جشن قدیمی را که از دید آنان برای بتپرستان بود، قطع کنند. علیرغم این تغییر حکومتی، مردم همچنان ۲۱ دسامبر یا همان روز اول انقلاب زمستانی را روز میلاد مسیح (ع) میدانند، کمااینکه بهمرور نام شب چله ایرانیان نیز به شب یلدا تغییر مییابد.
تاریخ میگوید اولین جشن کریسمس سال ۳۶۶ میلادی برپاشده است. در یکی از متون دوران ساسانیان (از سال ۲۲۴ میلادی تا ۶۵۱ میلادی) عبارت «یلدا د مشیحا» وجود دارد که به معنای یلدای مسیح یا همان میلاد حضرت مسیح (ع) است. علاوه بر این در کتاب آثارالباقیه ابوریحان بیرونی نیز زادروز مسیح (ع)، میلاد اکبر نامیده شده و آمده است که ایرانیان این روز را به اسم یلدا پاس میداشتهاند.
Sol Invictus: خدای خورشید که به مسیحیت کمک کرد تا امپراتوری روم را فتح کند.
نقش برجستهای در سول از لوگدونوم رومی در قرن دوم تا سوم پس از میلاد.
لوگدونوم، همین شهر لیون فرانسه امروز است.
در خراسان، واژه یلدا هرگز به کار برده نشده و در تمام ادوار تاریخی تا آنجا که اسناد مکتوب موجود است، چلهنشینی به کار برده شده است. واژه «چله» به معنای چهل روز مانده به جشن سده، شب سیاه و سرد است. چهل روز از زمستان که آغاز آن، برابر است با اول جَدی و هفتم دیماه جلالی و بیست و دوم دسامبر فرنگی و پایانش برابر است با شانزدهم بهمنماه جلالی و سیام ژانویه فرنگی که به آن چله بزرگ زمستان میگویند. در ایران مرکزی، اما چله بزرگ زمستان از آغاز زمستان که برابر است با آغاز دیماه شروع میشود و مدت آن چهل روز است و چله کوچک زمستان از شب دهم تا پایان بهمنماه که مدت آن بیست روز است، داشتهاند.
سفره شب یلدا سفره «میزد» است و میزد عبارت است از میوههایتر و خشک و آجیل یا بهاصطلاح زرتشتیان، «لرک». روانشاد دکتر ابراهیم شکورزاده بلوری، در کتاب «عقاید و رسوم عامه مردم خراسان» مینویسد: «از گذشته، شب مزبور بلندترین شبهای سال است و در این شب نهتنها زود خفتن جایز نیست، بلکه گذراندن چنین شبی بی تنقلات هم روا نمیباشد، ازاینرو از قدیمترین زمان در خانوادههای ایرانی رسم شده است که در این شب، اقسام میوه و تنقلات را تهیه کرده، به خانه برند و دورهم جمع شوند و ضمن گفتوشنودهای خانوادگی، از هر یک از اقسام میوه، مختصری میل کنند تا هم از خواص آن بهرهمند گردند و هم [به دلیل فرارسیدن زمستان]با آنها وداع گویند.»
مردم مشهد مانند دیگر مردم خراسان از دیرباز اعتقاد دارند که خوردن هر میوه در شب یلدا، خاصیتی مخصوص به خود دارد و اگر کسی در این شب، میوهای را بخورد، تا شب یلدای بعد، خاصیت و تأثیر آن میوه در وجود وی باقی خواهد ماند. اینکه چطور خاصیت میوه تا سال بعد دوام میآورد و از بدن بیرون نمیرود، البته از اسرار است و پرداختن به آن، جز منغص کردن عیش شب چله، فایده و اثری ندارد. بر همین اساس اهالی مشهد بهعنوان بخشی از جامعه فرهنگی ایران، معتقد بودهاند که هندوانه باعث از بین رفتن «گرمیّت مغز» و «سوزندگی جگر» میشود و به قول معروف، با کاهش دمای بدن، عطش را کم میکند.
دکتر شکورزادهبلوری در همین زمینه مینویسد: «[مشهدیها معتقدند که اگر شخصی هندوانه بخورد و]روده او کرم داشته باشد، کرم رودهاش دفع میشود. بنا به همین ملاحظات و تصورات، میگویند در شب چله باید هندوانه خورد و پوست آن را به پشتبام همسایه انداخت تا اگر او استطاعت خریدن هندوانه را نداشته باشد، پوست هندوانه را بتراشد و بخورد و از خواص آن بهرهمند شود و او نیز بهنوبه خود، پوست تراشیده را روی بام همسایه بیندازد... همینطور تا بام هفتم... تا اینکه هفت همسایه از آن پوست استفاده کنند.»
از دیگر آداب و رسوم قدیمی و غذایی مشهدیها در شب چله، خوردن هویج، گلابی، انار و اگر دردسترس بود، چند دانه زیتون است. با خوردن این اقلام، طبق باور مشهدیهای قدیم، تا سال بعد از گزش عقرب در امان خواهند بود؛ بهویژه خوردن هویج ایرانی یا همان «زردک» مشهور، اهمیت خاصی دارد.